پایان یک اعتصاب، درسهای یک اعتصاب !
کامران پايدار
در روز هفدهم مهر ماه با بازگشت به کار کارگران اعتصابی صنایع پتروشیمی بندر امام ماهشهر اعتصاب 14 روزه کارگران ظاهرا به پایان رسیده است. اما آنچه که هم اکنون در حاشیه این اعتصاب و زوایای مختلف آن باید مورد توجه قرار بگیرد کدامست؟ سابقه اعتراضات و مبارزات کارگری در این مرکز بزرگ صنعتی چیست؟ ضعف ها و کمبودها در جنبش مبارزاتی کارگران در کجا هست؟ آیا مشکلات ناشی از کار پیمانکاری فقط خاص کارگران پتروشیمی ماهشهر است؟ اهداف تعیين شده کارگران پتروشیمی ماهشهر در سه دوره گذشته اعتصاب تا امروز کدامها بوده است و تا کجا کارگران موفق به پیشروی و دستیابی به اهداف تعیین شده شان بوده اند؟ در این میان نقش و جایگاه جریانات و احزاب سندیکالیست و راست چه بوده است؟
اولین اعتصاب کارگران پترشیمی ماهشهر در بهمن ماه سال 1389 بود. در طی این اعتصاب خواست کارگران عمدتا دریافت دستمزدهای معوق 6 ماهه بود. در این برهه اعتصاب کارگران کماکان به نتیجه نشسته و حکومت و سرمایه داران به ناچار مجبور به عقب نشینی شده و کارگران موفق به دریافت دستمزدهایشان شدند. دور بعدی اعتصاب کارگران در تیر ماه 1390 اتفاق افتاد. در طی این اعتصاب 11 روزه عمدتا خواست و هدف اصلی کارگران برچیدن بساط شرکتهای انگل پیمانکاری بود. در کنار خواست برچیدن شرکتهای پیمانکاری٬ کارگران همچنین در اعتراض به وضعیت زندگی و معیشتی خود خواهان مزایای بیشتر و افزایش دستمزدها نیز بودند. این برهه اعتصاب کارگران سرانجام پس از فراز و فرودهای خاص خودش و کلنجار و کشمکش کارگران با سرمایه داران و حکومت با توافقاتی به پایان رسید. عوامل حکومتی به کارگران وعده دادند تا سه ماه آینده شرکتهای پیمانکاری برچیده خواهد شد و از این پس به انعقاد قراردادهای مستقیم با کارگران خواهند پرداخت. برخی شرکتهای پیمانکاری در همین زمان در ادامه سیاستهای فریبکارانه شان با توسل به تهدید و تطمیع و با دادن وعده های موهوم و دروغین به کارگران فقط برای یکماه مبالغ ناچیزی را بعنوان پاداش و اضافه کاری به حساب کارگران واریز نمودند. اما باید توجه داشت فقط برای یکماه! و این حربه و سیاست کثیف سرمایه داران برای ساکت نمودن کارگران و به زبان سر راست تر ترفندی برای خوابانیدن اعتراض و اعتصاب کارگران بود. اما هم اکنون با گذشت بیش از 4 ماه از آن زمان مانند همیشه وعده های سرمایه داران و حکومتشان نه تنها به واقعیت و عمل در نیامده بلکه بطور واقعی شرایط معیشتی و زندگی و کار کارگران به ورطه فقر و فلاکت بیشتری رانده شده است. و حالا دور سوم اعتصاب، بخش چند هزار نفره ای از کارگران دوباره با ارائه همان خواستهای قبلی به میدان آمده اند. علیرغم همه وعده های دروغ و ریاکاری سرمایه داران در واقع امر هیچگونه بهبود و گشایشی در زندگی و شرایط کاری کارگران حاصل نشده است. در بر همان پاشنه میچرخد که بود، کار پیمانکاری، استثمار وحشیانه و دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر.
خواست کارگران روشن و واضح است اما باید توجه داشت برای دستیابی به خواستهای روشن و واضح حتما باید از تاکتیکهای روشن و شفافی هم در مبارزه استفاده نمود. باید اذعان داشت تا همینجا اعتصاب و مبارزات کارگران پتروشیمی از جایگاه ارزشمندی در جنبش کارگری ایران برخوردار است و این مبارزات پر شور و قهرمانانه کارگران در این شرایط سرکوب و ارعاب و خفقان ستودنی است. اما در عین حال بخاطر پیشروی، بخاطر دستیابی به اهداف و خواستهای اساسی جنبش کارگری بر ضعفها و کمبودها هم نمیتوان چشم را بست. باید بتوان با روشن بینی بطور منصفانه و مسئولانه همه ضعفها را شناخت و موانع موجود را در جهت پیشرویهای هرچه بیشتر از پیش پا برداشت .
نفس اعتصاب پر شور 14 روزه کارگران تا همین جا هم به اندازه کافی پایه های حکومت اسلامی و سرمایه داران را به لرزه در آورده است اما این بخودی خود کافی نیست. مهم «پافشاری اصولی ما بر خواسته هایمان، ادامه کاری منطقی در مبارزه، اتحاد و تشکل و سازمان یابی ما کارگران در قالب برگزاری و تشکیل مجامع عمومی منظم، پرهیز از هر گونه خوش بینی کاذب و فریب وعده های دروغ کارفرما و سرمایه داران و حکومتشان» است. ارا ئه راه حل ها و تعيین تاکتیک های مناسب و سنجیده و بموقع بسیار مهم است. برای تضمین پیروزی یک اعتصاب، خواستها و اهداف نهائى ما کارگران در برابر سیستم وحشی و هار بورژوازی به هیچ وجه نباید و نمیتواند در چهارچوبهای "صنفی" قالب زده شود. متاسفانه در گوشه و کنار گاها صداهای نا ساز و شعارهایی شنیده میشود که ارتباط چندانی با عمل و منافع مستقیم کارگران ندارد و نمیتواند خواست و هدف اصلی و نقشه راه کارگران در مبارزاتشان باشد. شعارهای نسنجیده ای از قبیل تشکیل کمیته اعتصاب يا تشکیل سندیکا يعهوان هدف نهائى! باید پرسید اگر هماهنگی های لازم در میان رهبران و فعالان پیشرو کارگری نمی بود آیا اعتصابی اینچنین شکل میگرفت؟ جنبش ما نیازی به لفاظی های آنچنانی ندارد. باید پرسید چه ضرورتی دارد که طیفی منزوی و مهجور در گوشه ای خارج از صفوف کارگران بنشینند و برنامه بافی نماید و دست به طرح شعار و مسائلی انحرافی و راست بزنند که ابدا ربطی هم به خواستها و منافع کارگران هم ندارد. لازم است که شعارها و سازماندهی ما کارگران واقعی باشد. همانطوریکه خواستهایمان واقعی و برحقند.
ما میگوییم گرسنه ایم٬ ما میگوییم دستمزدهای چند ماه و چند ساله معوقمان را میخواهیم٬ ما میگوییم کار پیمانکاری نه، ما میگوییم امنیت شغلی و... این خواستها به اندازه کافی روشن و گویا و سر راست هستند و برای این خواستهای روشن و شفاف میتوان به دور از هر پیچ و خم بازدارنده دور هم جمع شد. به قدرت اعتصاب جمعی کار را تعطیل نمود و با اصرار و پافشاری بر برگزاری مجامع عمومی منظم به همین سادگی شاهرگ حیاتی سرمایه داران و حکومتشان را به چنگ گر فت و آنها را در مقابل خواستهایمان به تسلیم و عقب نشینی وادار نمود. این پاشنه آشیل و نقطه ضعف سرمایه داران و حکومت و این نقطه اقتدار و توانایی ما کارگران است. آنهایی هم که به دنبال تشکیل سندیکاهای دست آموز سرمایه و قانونمدار هستند بگذار همچنان در دالانهای تو در توی بوروکراسی فاسد بورژوازی سرگردان و بی هدف بمانند. سندیکا به دلیل کارکرد و جوهرش نمیتواند تکیه گاه و محمل مناسبی برای پیشبرد جنبش ما باشد. سندیکا ظرفیتها و محدودیتهای قانونی خودش را دارد. آخر در کجا کارگران موفق شده اند در اشکال مبارزات سندیکایی آزاد شوند؟ نگاه کنید به این همه مراکز اتحادیه ای در تمام دنیای سرمایه داری از اروپا و امریکا تا همین ایران خودمان. به سرگذشت سندیکای کارگران شرکت واحد و هفته تپه و... نگاه کنید .
باید پرسید حکومتی که حتی جناحهای درونی خودش را تحمل نمیکند چگونه میخواهد سندیکای کارگری را با همه ضعفها و محدودیت هایش تحمل کند؟ در حال حاضر سرگذشت سندیکای شرکت واحد و کارگران نیشکر هفت تپه میتواند حاوی تجارب ارزشمندی برای جنبش کارگری باشد. چرا سندیکا؟ چرا دریافت مجوز از حکومت سرمایه داران براى متشکل شدن؟ چرا فقط طرح خواستها آنهم در چهارچوب های محدود قوانین کثیف بورژوازی؟ آیا مگر سرمایه داران برای استثمار ما برای سرکوب و تحمیق ما و بخاطر تمامی بلا و مصائبی که بر سر ما کارگران و خانواده هایمان نازل میکنند از ما اجازه می گیرند؟ چرا باید برای کسب مجوز فعالیت سندیکایی خودمان را در دالانها و محدودیتهای قوانین ضد کارگری سرمایه داری اسیر کنیم؟ سنديکاى بدون اجازه هم اگر قرار است سنديکا باشد در عمل با همين مشکلات روبرو است که ميبينيم. در مقابل تشکیل و برپایی مجامع عمومی در صنایع پتروشیمی و یا هر مرکز دیگر کارگری ساده ترین، قابل دسترس ترین، برنده ترین و ایمن ترین راه برای پیشبرد اهداف و مبارزات کارگری ماست. در مجمع عمومی همه کارگران حضور دارند، نمایندگان کارگران قدرتشان را مستقیما از حمایت همه کارگران حاضر در صحنه میگیرند٬ از اینطریق قدرت اتحاد و همدلی مبارزاتی کارگران افزایش یافته و سرمایه و حکومت به راحتی قادر به نفوذ در میان صفوف کارگران نبوده و حضور فعال و علنی همه کارگران خود به خود امنیت لازم را برای رهبران و فعالین کارگری به همراه دارد.
خواستهای ما کارگران به اندازه کافی واضح و روشن و شفاف هست. ما حق کار، حق معیشت و حق یک زندگی انسانی را مطالبه میکنیم، خواست ما برچیدن بساط دزدی و کثافت شرکتهای انگل پیمانکاریست، خواست ما رفاه کافی و افزایش دستمزدها و امنیت شغلی است، خواست ما حق ابتدایی و مسلم برپایی هر گونه تشکل و اعتصاب است. تلاش برای نقد کردن دستمزدهای معوق، حذف کار پیمانکاری، افزایش دستمزدها و ... هنوز بخش محدودی از خواستهای رفاهى ماست اما مسئله فقط به اینجا ختم نمیشود. خواستهای اساسی و دراز مدت و اصلی تر ما تنها با تغيير مناسبات موجود ميتواند متحقق شود. ما براى هر ذره بهبود و حقوق حقه کارگرى ميجنگيم اما مادامیکه حکومت سرمایه داران و قوانینش جاریست زندگی ما کارگران همین است که هست. مبارزات جارى اقتصادى ما يعنى دفاع از زندگى و موجويدت و بقاى امروز و سکوی پرشی براى تشکل و تحزب و انقلاب براى رها شدن از نظم بردگى مزدى موجود.
ما کارگران برای پیگیری خواستهایمان نیازی به فرو رفتن در لاک و عبا و عمامه آخوندهای جنایتکار نداریم، اگر احمدی نژاد تیر خلاص زن آن هم تحت فشار مبارزات ما کارگران با عوامفریبی در فلان جا در ماهشهر مثلا علیه کار پیمانکاری مزخرفاتی نشخوار کرده و برای عوامفریبی وعده های دروغی سرهم بندی نموده به من کارگر نامربوط است. ما کارگران نه مطیع رهبریم و نه دنباله رو وعده های ریاکارانه امثال احمدی نژاد قا تل. ما نان میخواهیم، ما درآمد مناسب و امنیت شغلی و رفاه میخواهیم و این به اندازه کافی روشن و شفاف هم هست.
در کنار اینها پراکندگی و تشتت و عدم اتحاد و یکدلی کافی در میان کارگران میتواند از جمله دلایلی برای عدم موفقیت یک اعتصاب کارگری باشد. در این اعتصاب 14 روزه اخیر تعدادی از زنان کارگر و همچنین تعداد بیشتری از کارگران رسمی به همراه دیگر کارگران مبارز در امر اعتصاب شرکت نکردند. این شکاف و این عدم اتحاد و همدلی در مجموع به ضرر و برعلیه منافع همه کارگران عمل نموده است. عدم همراهی بخشی از کارگران رسمی در این اعتصاب بطور مستقیم و انکار ناپذیری موجبات تضعیف مبارزه کارگران اعتصابی را از جهاتی فراهم میکند. علاوه بر این آن بخش از کارگرانی که در اعتصاب شرکت نکردند با تهدید و فشار کارفرما بعضا مجبور شدند به کار اضافه بیشتر و به استثمار بیشتری تسلیم شوند تا کار کارگران اعتصابی روی زمین نماند.
در کنار اعتصاب پر شور کارگران پتروشیمی پیچ و تاب مستانه برخی جریانات منزوی و نامربوط به جنبش کارگری هم دیدنی است. برخی از این گرایشات نامربوط به جنبش کارگری به رسم سیزده بدر و گل و باغچه در حمایت از کارگران پتروشیمی مراسمات گل گشت در بیابان و کوه و کمر به راه انداختند. حالا این عمل چه نیروی ملموس و واقعی را به جنبش اعتصابی کارگران پتروشیمی منتقل میکند اینرا باید از همین حضرات ناسیونالیست و سندیکالیست پرسید؟ برخی جریانات راست و سندیکالیستی دیگر هم با شنیدن عناوین کمیته اعتصاب و سندیکا غش و ضعف رفتند وآنچنان به وجد آمده که سر از پا نمی شناختند. برخی دیگر از راستهای چپ نما (جنبش لغو کار مزدی) اینها هم فرصت را مناسب دیدند تا علیه تحزب کمونیستی که یگانه راه اصولی و ضامن پیروزی نهایی کارگران است لجن پراکنی نمایند. اما، با همه اینها واقعیات نشان میدهد با شعارها و شورهای کاذب و راست و همه زیگزاگ زدنهای انحرافی وغیر کارگری راه به جایی نخواهد برد. هم اکنون صورت مسئله همچنان به قوت خود باقیست. معاون فرماندار ماهشهر و برخی عوامل حکومتی وعده های دروغ و مبهمی به کارگران تحویل داده اند. اما کار پیمانکاری، فقر و گرسنگی و محرومیت، استثمار وحشیانه، دستمزدهای معوق و ناچیز و پرداخت نشده نتنها در صنایع پتروشیمی ماهشهر بلکه در کل صنایع و مراکز ورشکسته و ریز و درشت کارگری از قبیل ذوب آهن، خودرو سازیها، پتروشیمیها و... همچنا ن ادامه دارد.
چاره ما کارگران برپایی مجامع عمومی و شوراها و تشکل و تحزب کمونیستی، اتحاد و اعتراض و اعتصابات سراسری تا پیروزی نهایی و برپایی یک جامعه سوسیالیستی است. حکومت اسلامی و سرمایه داران باید بدانند در آینده ای نچندان دور سونامی مبارزات و اعتصابات سراسری و قدرتمند و پر شور کارگری که از دریای فقر و استثمار و محرومیت و بیحقوقی و تحقیر برخاسته است گریبان مفلوکشان را خواهد فشرد .زنده باد انقلاب کارگری!